به گزارش مشرق، باشگاه خبرنگاران در این ایام با معرفی مقالاتی پیرامون شبهات فاطمیه، به بررسی و تحلیل این شبهات پرداخته است.
طرح شبهه:
منازل مسكونى مردم مدينه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمانها و منازل مسكونى دوران ما نبوده است كه افزون بر ديوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محكم وقفلهاى متنوع باشد؛ بلكه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از ديد اغيار، تنها از پرده، حصير و... استفاده مىکردند. در روايتى علي رضى الله عنه تصريح مىكند كه خانههاى ما اهل بيت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانههاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در. اين روايت را بسيارى از كتابهاى شيعه نقل كردهاند از جمله:
الخصال، شيخ الصدوق، ص ۳۶۴ _ ۳۸۲ و شرح الأخبار، قاضي النعمان المغربي، ج ۱ ص ۳۴۵ – ۳۶۲ و الاختصاص، شيخ المفيد، ص ۱۶۳ ۱۸۰ و بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج ۳۸ ص ۱۶۷ و ۱۸۶ و....
بنابراين، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بين در و ديوار قرار گرفته باشد؟ و يا چگونه ممكن است كه اين در آتش گرفته باشد؟
نقد و بررسي:
يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابيها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كردهاند همين شبهه است.
اما با بررسى روايات موجود در كتابهاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مىآيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانههاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسيارى مىتوان به عنوان شاهد نقل كرد كه ما به چند نمونه اشاره مىكنيم. شما خواننده محترم براى اطلاع بيشتر به كتاب مأساة الزهراء عليها السلام، و خلفيات مأساة الزهراء، نوشته سيد جعفر مرتضى مراجعه فرماييد.
ما ابتدا پاسخ علامه سيد جعفر مرتضى را در پاسخ اين شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصيلى آن خواهيم پرداخت:
پاسخ علامه سيد جعفر مرتضي:
علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مىگويد:
فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.
علي عليه السلام از فقر ناراحت كنندهاى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مىكردند سخن مىگويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمتهاى كه نزدش جمع شده بود ياد مىكند، با اين كه دَرِ خانههاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانههايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.
العاملي، السيد جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء عليها السلام شبهات وردود، ج ۲ ص ۲۳۲، ناشر: دار السيرة بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، ۱۴۱۸هـ ـ ۱۹۹۷ م
باز كردن درب خانه با كليد، چه معنايي دارد؟
خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مىدهد كه از خانههايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بىترديد خانهاى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بىمعنا خواهد بود:
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / ۶۱ .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانههاى خودتان [بدون اجازه خاصّى] غذا بخوريد و همچنين خانههاى پدرانتان ... يا خانهاى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دستهجمعى يا جداگانه غذا بخوريد .
در حديث ذيل نيز با صراحت سخن از باز كردن دَرِ اتاق به وسيله كليد است و اين نشان مىدهد كه وروديهاى منازل واتاقها محصور و محفوظ بوده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.
از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.
السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي۲۷۵هـ)، سنن أبي داود، ج ۲ ص ۵۲۷، ح ۵۲۴۰، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
البانى در صحيح و ضعيف سنن ابوداوود، شماره ۵۲۳۸ آن را تصحيح كرده است.
پيامبر دستور داد، شبها دَرِ منازل را ببندند:
مسلم نيشابورى در صحيحش مىنويسد:
۱۰. قَالَ أَبُو حُمَيْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِيَةِ أَنْ تُوكَأَ لَيْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَيْلاً.
ابو حميد مىگويد: پيامبر به ما امر كرد كه شبها ظروف آب را در گوشهاى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شبهنگام درها را ببنديم.
النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي۲۶۱هـ)، صحيح مسلم، ج ۳، ص ۱۵۹۳، ح۲۰۱۰، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
خانه هاي پيامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:
ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مىنويسد:
وكانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفي تاريخ البخاري أن بابه عليه السلام كان يقرع بالاظافير فدل على أنه لم يكن لابوابه حلق.
اتاقهاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخنها مىزدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقههايى براى كوبيدن بر در نداشته است.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي۷۷۴هـ)، البداية والنهاية، ج ۳، ص ۲۲۱، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:
بخارى در ادب المفرد مىنويسد:
عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبي صلى الله عليه وسلم من جريد مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بيت عائشة فقال كان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا كان أو مصراعين قال كان بابا واحدا قلت من أي شيء كان قال من عرعر أو ساج.
محمد بن هلال خانههاى همسران پيامبر را ديده است كه پوششى بافته شده از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسيدم، گفت: درِ خانه اش به طرف شام باز مىشد، پرسيدم: يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، الأدب المفرد، ج ۱، ص ۲۷۲، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۹م
عاصمى شافعي( متوفاى ۱۱۱۱) مىنويسد:
كان باب عائشة مواجه الشام وكان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.
درِ خانه عائشه به طرف شام بود و يك لنگه داشت كه از چوب درخت عرعر يا ساج بود.
العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج ۱، ص ۳۶۷، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.
ابوالبقاء مكى حنفى (متوفاى ۸۶۴) مىنويسد:
وكان لبيت عائشة رضي الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.
تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريقة والقبر الشريف، ج ۱، ص ۲۶۸، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، ۱۴۲۴هـ، ۲۰۰۴م، الطبعة: الثانية، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر
براى خانه عائشه يك در بود كه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود.
المكي الحنفي، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضياء (متوفاي۸۵۴هـ)، تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، ج ۱، ص ۲۶۸، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۲۴هـ ـ ۲۰۰۴م.
محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مىنويسد:
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال أَخْبَرَتْنِي عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَيْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبي صلى الله عليه وسلم يُعْرَفُ فيه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.
از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابوطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمايان شد، و من ازشكاف در (شق الباب) او را مىنگريستم.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۱، ص ۴۴۰، ح ۱۲۴۳، بَاب ما يُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُكَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلك، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷.
شكاف يا سوراخ دَر دليل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهايى که از «تخته » يا «سعف نخل» ساخته مىشدند بر وروديهاى منازل وخانهها نصب مىكردهاند.
خانه علي (ع) داراي دَر بود:
همچينن در برخى از روايات شيعه و سنى آمده است كه خانه حضرت علي عليه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده است.
در داستان ازدواج فاطمه زهرا و اميرمؤمنان عليهما السلام آمده است:
ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً عليه السلام فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ كَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَيْتِكُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَكُمَا وَ بَارَكَ فِي نَسْلِكُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَكُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَيْهِ بَابَه.
رسول خدا (ص) علي بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را كه با فاطمه انجام داده بود با علي نيز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علي خواند كه براى فاطمه خوانده بود. سپس به علي و فاطمه عليهما السّلام فرمود: برخيزيد بسوى خانه خود رويد، خدا شما را نسبت به يك ديگر مهربان كند! و به نسل شما بركت دهد! و عاقبت شما را بخير نمايد! رسول خدا (ص) پس از اين دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي۲۱۱هـ)، المصنف، ج ۵ ص ۴۸۹، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۳هـ؛
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي۳۶۰هـ)، المعجم الكبير، ج ۲۲ ص ۴۱۲، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م؛
التميمي المغربي، أبو حنيفة النعمان بن محمد (متوفاي۳۶۳ هـ)، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج ۲ ص ۳۵۹، تحقيق: السيد محمد الحسيني الجلالي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الثانية، ۱۴۱۴ هـ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۴۳ ص ۱۴۲، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
امام كاظم از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه فرمود:
جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَأَغْلَقَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ يَا أَهْلِي وَأَهْلَ اللَّه....
پيامبر اكرم؛ علي بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را جمع كرد و درب را بر روى آنها بست و فرمود:
اى خانواده من كه پيوستگان خدائيد، پروردگار به شما سلام مىرساند....
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۲۱۹، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
و در حديثى ديگر از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل مىكند كه فرمود:
لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي قُبِضَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله وسلم) فِي صَبِيحَتِهَا دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّيْلِ طَوِيلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِكَ خَرَجَ عَلِيٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب.
شبى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله صبح آن از دنيا رفت، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزديك خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علي و دو فرزندش حسن و حسين عليهم السلام از خانه بيرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۲ ص ۴۹۰، باب ۱، وصيته ص عند قرب وفاته و فيه، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
بستن دَر دليل بر چه چيزى مىتواند باشد؟
محمد بن جرير طبرى شيعى مىنويسد:
قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَيْتُ إِلَيْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِي بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِيَ جَالِسَة.
سلمان مىگويد: به خانه فاطمه رفتم، در را كوبيدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى كه وارد شدم ديدم نشسته است.
الطبرى ، أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم (قرن۵هـ) ، دلائل الامامة ، ص ۱۰۷ ، نشر و تحقيق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، ۱۴۱۳هـ ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۹۱ ص ۲۲۶، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
در اين حديث سلمان مىگويد: دَر را كوبيدم، آيا كوبيدن دَر مفهومى غير از معناى رايج آن دارد؟
شكستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:
در روايت هجوم به خانه فاطمه سلام الله عليها آمده است:
قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَيْهِ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِي وُجُوهِهِمْ وَ هِيَ لا تَشُكُّ أَنْ لا يُدْخَلَ عَلَيْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ.
عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبكر و عمر و عثمان و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابوحذيفه و قنفذ حركت كردند و من نيز با آنان به راه افتادم. هنگامى كه به خانه رسيديم، فاطمه آنها را ديد، در را بر روى آنان بست، فاطمه شك نداشت كه آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را كه از چوب درخت خرما بود، شكست.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۲۲۷، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
در روايت ابن قتيبه آمده است:
ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة...
عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسيدند، دقّ الباب كردند، فاطمه هنگامى كه صداى آنان را شنيد، فرياد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبكر) چه رنجها كه نديدم.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي۲۷۶هـ)، الإمامة والسياسة، ج ۱، ص ۱۶، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م، با تحقيق شيري، ج۱، ص۳۷، و با تحقيق، زيني، ج۱، ص۲۴.
نتيجه
استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمىرساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونهاى كه خواننده احساس مىكند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشتهاند؛ چون خانهاى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگههاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مىشده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مىشود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانههاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مىشده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.
همچنين روايات ديگرى از مصادر اهل سنت نقل شد كه خانههاى مدينه و نيز خانه امير مؤمنان عليه السلام دَر داشته است و اين دَرها نيز چوبى بوده است.
طرح شبهه:
منازل مسكونى مردم مدينه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمانها و منازل مسكونى دوران ما نبوده است كه افزون بر ديوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محكم وقفلهاى متنوع باشد؛ بلكه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از ديد اغيار، تنها از پرده، حصير و... استفاده مىکردند. در روايتى علي رضى الله عنه تصريح مىكند كه خانههاى ما اهل بيت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانههاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در. اين روايت را بسيارى از كتابهاى شيعه نقل كردهاند از جمله:
الخصال، شيخ الصدوق، ص ۳۶۴ _ ۳۸۲ و شرح الأخبار، قاضي النعمان المغربي، ج ۱ ص ۳۴۵ – ۳۶۲ و الاختصاص، شيخ المفيد، ص ۱۶۳ ۱۸۰ و بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج ۳۸ ص ۱۶۷ و ۱۸۶ و....
بنابراين، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بين در و ديوار قرار گرفته باشد؟ و يا چگونه ممكن است كه اين در آتش گرفته باشد؟
نقد و بررسي:
يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابيها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كردهاند همين شبهه است.
اما با بررسى روايات موجود در كتابهاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مىآيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانههاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسيارى مىتوان به عنوان شاهد نقل كرد كه ما به چند نمونه اشاره مىكنيم. شما خواننده محترم براى اطلاع بيشتر به كتاب مأساة الزهراء عليها السلام، و خلفيات مأساة الزهراء، نوشته سيد جعفر مرتضى مراجعه فرماييد.
ما ابتدا پاسخ علامه سيد جعفر مرتضى را در پاسخ اين شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصيلى آن خواهيم پرداخت:
پاسخ علامه سيد جعفر مرتضي:
علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مىگويد:
فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.
علي عليه السلام از فقر ناراحت كنندهاى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مىكردند سخن مىگويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمتهاى كه نزدش جمع شده بود ياد مىكند، با اين كه دَرِ خانههاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانههايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.
العاملي، السيد جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء عليها السلام شبهات وردود، ج ۲ ص ۲۳۲، ناشر: دار السيرة بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، ۱۴۱۸هـ ـ ۱۹۹۷ م
باز كردن درب خانه با كليد، چه معنايي دارد؟
خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مىدهد كه از خانههايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بىترديد خانهاى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بىمعنا خواهد بود:
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / ۶۱ .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانههاى خودتان [بدون اجازه خاصّى] غذا بخوريد و همچنين خانههاى پدرانتان ... يا خانهاى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دستهجمعى يا جداگانه غذا بخوريد .
در حديث ذيل نيز با صراحت سخن از باز كردن دَرِ اتاق به وسيله كليد است و اين نشان مىدهد كه وروديهاى منازل واتاقها محصور و محفوظ بوده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.
از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.
السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي۲۷۵هـ)، سنن أبي داود، ج ۲ ص ۵۲۷، ح ۵۲۴۰، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
البانى در صحيح و ضعيف سنن ابوداوود، شماره ۵۲۳۸ آن را تصحيح كرده است.
پيامبر دستور داد، شبها دَرِ منازل را ببندند:
مسلم نيشابورى در صحيحش مىنويسد:
۱۰. قَالَ أَبُو حُمَيْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِيَةِ أَنْ تُوكَأَ لَيْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَيْلاً.
ابو حميد مىگويد: پيامبر به ما امر كرد كه شبها ظروف آب را در گوشهاى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شبهنگام درها را ببنديم.
النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي۲۶۱هـ)، صحيح مسلم، ج ۳، ص ۱۵۹۳، ح۲۰۱۰، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
خانه هاي پيامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:
ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مىنويسد:
وكانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفي تاريخ البخاري أن بابه عليه السلام كان يقرع بالاظافير فدل على أنه لم يكن لابوابه حلق.
اتاقهاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخنها مىزدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقههايى براى كوبيدن بر در نداشته است.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي۷۷۴هـ)، البداية والنهاية، ج ۳، ص ۲۲۱، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:
بخارى در ادب المفرد مىنويسد:
عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبي صلى الله عليه وسلم من جريد مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بيت عائشة فقال كان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا كان أو مصراعين قال كان بابا واحدا قلت من أي شيء كان قال من عرعر أو ساج.
محمد بن هلال خانههاى همسران پيامبر را ديده است كه پوششى بافته شده از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسيدم، گفت: درِ خانه اش به طرف شام باز مىشد، پرسيدم: يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، الأدب المفرد، ج ۱، ص ۲۷۲، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۹م
عاصمى شافعي( متوفاى ۱۱۱۱) مىنويسد:
كان باب عائشة مواجه الشام وكان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.
درِ خانه عائشه به طرف شام بود و يك لنگه داشت كه از چوب درخت عرعر يا ساج بود.
العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج ۱، ص ۳۶۷، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.
ابوالبقاء مكى حنفى (متوفاى ۸۶۴) مىنويسد:
وكان لبيت عائشة رضي الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.
تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريقة والقبر الشريف، ج ۱، ص ۲۶۸، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، ۱۴۲۴هـ، ۲۰۰۴م، الطبعة: الثانية، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر
براى خانه عائشه يك در بود كه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود.
المكي الحنفي، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضياء (متوفاي۸۵۴هـ)، تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، ج ۱، ص ۲۶۸، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۲۴هـ ـ ۲۰۰۴م.
محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مىنويسد:
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال أَخْبَرَتْنِي عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَيْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبي صلى الله عليه وسلم يُعْرَفُ فيه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.
از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابوطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمايان شد، و من ازشكاف در (شق الباب) او را مىنگريستم.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي۲۵۶هـ)، صحيح البخاري، ج ۱، ص ۴۴۰، ح ۱۲۴۳، بَاب ما يُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُكَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلك، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷.
شكاف يا سوراخ دَر دليل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهايى که از «تخته » يا «سعف نخل» ساخته مىشدند بر وروديهاى منازل وخانهها نصب مىكردهاند.
خانه علي (ع) داراي دَر بود:
همچينن در برخى از روايات شيعه و سنى آمده است كه خانه حضرت علي عليه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده است.
در داستان ازدواج فاطمه زهرا و اميرمؤمنان عليهما السلام آمده است:
ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً عليه السلام فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ كَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَيْتِكُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَكُمَا وَ بَارَكَ فِي نَسْلِكُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَكُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَيْهِ بَابَه.
رسول خدا (ص) علي بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را كه با فاطمه انجام داده بود با علي نيز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علي خواند كه براى فاطمه خوانده بود. سپس به علي و فاطمه عليهما السّلام فرمود: برخيزيد بسوى خانه خود رويد، خدا شما را نسبت به يك ديگر مهربان كند! و به نسل شما بركت دهد! و عاقبت شما را بخير نمايد! رسول خدا (ص) پس از اين دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي۲۱۱هـ)، المصنف، ج ۵ ص ۴۸۹، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۳هـ؛
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي۳۶۰هـ)، المعجم الكبير، ج ۲۲ ص ۴۱۲، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م؛
التميمي المغربي، أبو حنيفة النعمان بن محمد (متوفاي۳۶۳ هـ)، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج ۲ ص ۳۵۹، تحقيق: السيد محمد الحسيني الجلالي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الثانية، ۱۴۱۴ هـ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۴۳ ص ۱۴۲، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
امام كاظم از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه فرمود:
جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَأَغْلَقَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ يَا أَهْلِي وَأَهْلَ اللَّه....
پيامبر اكرم؛ علي بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را جمع كرد و درب را بر روى آنها بست و فرمود:
اى خانواده من كه پيوستگان خدائيد، پروردگار به شما سلام مىرساند....
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۲۱۹، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
و در حديثى ديگر از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل مىكند كه فرمود:
لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي قُبِضَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله وسلم) فِي صَبِيحَتِهَا دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّيْلِ طَوِيلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِكَ خَرَجَ عَلِيٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب.
شبى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله صبح آن از دنيا رفت، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزديك خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علي و دو فرزندش حسن و حسين عليهم السلام از خانه بيرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۲ ص ۴۹۰، باب ۱، وصيته ص عند قرب وفاته و فيه، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
بستن دَر دليل بر چه چيزى مىتواند باشد؟
محمد بن جرير طبرى شيعى مىنويسد:
قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَيْتُ إِلَيْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِي بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِيَ جَالِسَة.
سلمان مىگويد: به خانه فاطمه رفتم، در را كوبيدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى كه وارد شدم ديدم نشسته است.
الطبرى ، أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم (قرن۵هـ) ، دلائل الامامة ، ص ۱۰۷ ، نشر و تحقيق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، ۱۴۱۳هـ ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۹۱ ص ۲۲۶، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
در اين حديث سلمان مىگويد: دَر را كوبيدم، آيا كوبيدن دَر مفهومى غير از معناى رايج آن دارد؟
شكستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:
در روايت هجوم به خانه فاطمه سلام الله عليها آمده است:
قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَيْهِ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِي وُجُوهِهِمْ وَ هِيَ لا تَشُكُّ أَنْ لا يُدْخَلَ عَلَيْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ.
عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبكر و عمر و عثمان و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابوحذيفه و قنفذ حركت كردند و من نيز با آنان به راه افتادم. هنگامى كه به خانه رسيديم، فاطمه آنها را ديد، در را بر روى آنان بست، فاطمه شك نداشت كه آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را كه از چوب درخت خرما بود، شكست.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۲۲۷، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
در روايت ابن قتيبه آمده است:
ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة...
عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسيدند، دقّ الباب كردند، فاطمه هنگامى كه صداى آنان را شنيد، فرياد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبكر) چه رنجها كه نديدم.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي۲۷۶هـ)، الإمامة والسياسة، ج ۱، ص ۱۶، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م، با تحقيق شيري، ج۱، ص۳۷، و با تحقيق، زيني، ج۱، ص۲۴.
نتيجه
استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمىرساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونهاى كه خواننده احساس مىكند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشتهاند؛ چون خانهاى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگههاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مىشده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مىشود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانههاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مىشده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.
همچنين روايات ديگرى از مصادر اهل سنت نقل شد كه خانههاى مدينه و نيز خانه امير مؤمنان عليه السلام دَر داشته است و اين دَرها نيز چوبى بوده است.